...کنسرت سه‌گانه‌ی گروه‌های شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی در تالا

سرانجام پس از اتفاقات خبری که پیرامون این کنسرت شکل گرفته بود و انگار از رفتاری برنامه‌ریزی شده حکایت داشت ، از جمله حضور محمدرضا لطفی در رادیو و تلویزیون پس از نزدیک به سه دهه، سه گروه تحت سرپرستی نوازنده‌ و آهنگساز بنام موسیقی سنتی ایران با عنوان "گروه بازسازی شیدا" در ساعت حدود 20:40 پنجشنبه، برنامه‌ی خود را آغاز کردند. در آغاز با نوازندگی امیرحسن شریفی (تار)، ماهیار تمسکنی (سنتور)، آرش غفاری (تار)، رضا پرویز‌زاد‌ه (کمانچه)، هوشمند‌ عباد‌ی (نی) و احمد‌ مستنبط (تنبک) و خوانندگی امیر اثنی‌عشری، کنسرت "ابوعطا" را با پیش‌د‌رآمد د‌رویش‌خان به‌مدت حدود نیم ساعت اجرا کردند.
حال و هوای این بخش، کاملا یادآور موسیقی دوره‌ی قاجار بود که نوع خوانندگی خاص و ظاهرا دشواری را به‌همراه داشت؛ تا جایی‌که لطفی که بازسازی قطعات را برعهده داشته و با ساز سه‌تار و نیز مواقعی کمانچه در کنار گروه حضور داشت، در بروشور برنامه، از تلاش زیاد خواننده‌ی 24 ساله‌ی آن در بازسازی آوازها و تصنیف‌ها، تشکر کرده بود.
اما در بخش دوم، گروه بانوان شیدا بودند که بلافاصله بر روی سن حضور یافتند و درحالی‌که چشم به اشاره‌های لطفی داشتند، کار خود را آغاز کردند. لطفی با حضور خود که گاهی با کشیدن آرشه‌ای بر روی ساز کمانچه همراه بود، به گروهش اعتماد به نفس اجرای برنامه را اعطا می‌کرد؛ چرا که بویژه در دونوازی و بعضا تکنوازی‌های گروه، اضطراب برخی از اعضای آن نمایان بود .
اما در هر صورت، کنسرت ماهور گروه بانوان با آهنگسازی محمد‌رضا لطفی و خوانند‌گی علیرضا شاه‌محمد‌ی و نیز نوازندگی دوازده خانم با پیش‌د‌رآمد، د‌ونوازی تار [بهاره فیاضی - ساناز ستارزاد‌ه]، ساز و آواز [تار و کمانچه، شعر: سعد‌ی]، چهارمضراب همراه با آواز، فیلی [تکنوازی سنتور نسترن هاشمی]، قطعه فیلی [با آواز از‌ پیش‌ ساخته‌شد‌ه از محمد‌رضا لطفی، شعر: حافظ]، ساز و آواز [تکنوازی تنبک و سه‌تار، شعر: کمال خجندی]، فرود،‌ تصنیف آن د‌لبر من [شعر: مولانا] و رنگ، به‌اجرا گذارده شد.
پس از تنفس 45 دقیقه ای، اجرای گروه اصلی کنسرت در ساعت ساعت 23 آغاز شد. گروه همنوازان شیدا با نوازندگی فرخ‌مظهری (تار ابریشم)، حمید ‌سکوتی (سه‌تار ابریشم)، حمید‌ خبازی (تار)، پویان بیگلر (تار)، مازیار شاهی (تار)، روزبه اسد‌یان (کمانچه)، آرش‌ کامور(کمانچه)، حمید‌رضا ‌خلعتبری (کمانچه)، فرهاد‌ زالی (نی)، هوشمند‌ عباد‌ی (نی) ، هاد‌ی آذرپیرا (عود)، آریا محافظ (سنتور)، احمد‌ مستنبط (تمبک)، شهریار فامیل‌نظری(د‌ف) و عیسی شکری (د‌ایره)، خوانندگی محمد‌ معتمد‌ی و آهنگسازی محمد‌رضا لطفی، با پیش‌د‌رآمد‌ د‌شتی [تکنوازی تار لطفی و نی]، چهارمضراب، ساز و آواز [سنتور و کمانچه، شعر: حافظ]، قطعه اوج [به‌همراه آواز، شعر: مولانا]، ساز و آواز [تار و نی، شعر: حافظ]، تصنیف «ایران، وطنم» [با شعر محمد‌رضا لطفی]، ساز و آواز د‌وبیتی‌خوانی با نی، اشعار: باباطاهر، تصنیف «مژد‌ه بد‌ه» [شعر: ه.ا.سایه] و رنگ، به‌مدت حدود یک ساعت اجرا شد.
نکته‌ی قابل توجه انتخاب شعرها بود که برخلاف انتخاب‌های برخی دیگر از گروه‌ها از نوعی اعتراض درونی حکایت نداشت و ازسوی دیگر، در شعری که خود لطفی برای تصنیفش تنظیم کرده بود، باز حال و هوای وطن و وطن‌دوستی حضور داشت.

تهران/خبرگزاری ایسنا

کنسرت گروه های سه گانه به سرپرستی محمدرضا لطفی

محمدرضا لطفی هوشمندانه، مردم را به هوای نام بلندِ خود به تالار وزارت کشور کشاند تا حاصل زحماتش در دو گروهِ آموزشی «بازسازی شیدا» و «بانوان شیدا» را بشنوند و تماشا کنند. معرفی پردامنه‌ی این همه جوانِ نوازنده، بی‌نام و بی حضور خودِ لطفی، در فضای موسیقی سنتی ایران تقریباً محال است. لطفی اما آن‌ها را پیش انداخت و خود کنارشان نشست و آهسته و پیوسته دست به ساز داشت و نگاه‌شان کرد تا جوانان مکتب‌خانه‌‌‌ی کنونی‌اش در برابر این همه مشتاق، با اعتماد به نفس سر بلند کنند و بنوازند و به قدر دستِ‌کم ده سال، در اعتبار و شهرت پیش بیفتند.

ما هم چاره‌ای نداشتیم جز این که از این دو کنسرتِ شبهِ آموزشی لذت ببریم. هم از گروه بازسازی که نواهای دوره‌ی قاجار را اجرا می‌کنند و خواننده‌شان جوانی ۲۳ ساله است، و هم بیش‌تر از گروه بانوان که نوازندگان چیره‌دستی‌اند که خواننده‌شان ناگزیر مردی ست که افسوس وقتی دهان باز نمی‌کرد، حضور خوشایندتری روی صحنه داشت!
لذت بردنِ اجباری از دو کنسرتِ نخستِ دیشب، ارزش‌ آن را داشت تا به کنسرتِ گروه اصلی و خودِ لطفی برسد. هرچند لطفی دیشب حسرتِ تک‌نوازی طولانی‌مدت را از حاضران گرفت، ولی صدای زخمه‌هایِ هم‌چنان جاودیی او بر تار، در تمام طول زمان کنسرت، آشکارا به جان حاضران می‌نشست. و وقتی قطعه‌ی «اوج» را نواختند، حال و های قطعه، ضرباهنگِ آن، هم‌نوایی شانزده ساز سیمی و زهی و ضربی، و نیز صدای گرم و صاف و پخته‌ی خواننده‌ی جوان گروه (معتمدی)، بی‌درنگ لطفی «چاووش» را زنده کرد.
لطفی را شاید بشود مجسمه‌ی موسیقی ایران نامید. هیچ‌کس نمی‌تواند چون او بر زمین چهار زانو بنشیند، چنین آرام و تندیس‌وار با پاها و زانوهایی سراسر چسبیده به زمین، و جوری که انگار «تار» سازی نیست بر دستان او که، «تار» ادامه‌ی دستان اوست. مجسمه‌ای سپید که تا وقتی مجسمه است، نوای موسیقی از آن به گوش می‌رسد، وحشی و زنده و روح‌فزا. و وقتی برمی‌خیزد به گفتار و رفتار، رقیبان و حریفان را به صدا درمی‌آورد، درست یا نادرست!

گزارش: رضا شکراللهی/سایت خوابگرد

عکس: روزنامه اعتماد

آلبوم ‌تازه آریان خرداد می‌آید.

آلبوم ‌تازه آریان خرداد می‌آید. با توجه به فضای تبلیغاتی مناسب همخوانی با کریس دی برگ و حضور او در هفته اول خرداد ماه در ایران، زمینه برای انتشار آلبوم جدید آریان پس از چند سال بی خبری کاملا فراهم است. اعضای آریان و محسن رجب پور مدیر این گروه هم خوب می دانند که باید محصول متفاوت و ویژه ای به ارمغان آورند که رضایت خاطر هواداران ویژه اش را فراهم آورد. یکی از شگفتی های آلبوم جدید آریان، قطعه مشترک با کریس دی برگ خواهد بود که دوستداران ایرانی این خواننده محبوب ایرلندی، به شدت منتظر شنیدن آن هستند. البته آریانی ها، کلیپی هم با حضور کریس دی برگ ساخته اند که در قالب آلبوم تصویری گروه منتشر خواهد شد. محسن رجب پور مدیر این گروه درباره این آلبوم می گوید:" به اعتقاد من، انتشار این آلبوم، یک اتفاق در تاریخ موسیقی پاپ ایران خواهد بود. ماجرای کریس دی برگ را که می دانید. علاوه بر این قطعه، آلبوم جدید آریان که با نام با تو، بی تو منتشر می شود، 14 قطعه دیگر هم در بر دارد که واقعا گزینش شده اند. در این آلبوم، چهار قطعه تصویری هم وجود دارد که سه قطعه آن ویدئوکلیپ های آریان است. کلیپ هایی با ایده های بسیار بدیع و جالب که نمونه اش را تاکنون ندیده اید."

............ 



................
آن طور که از صحبت های رجب پور برمی آید، یکی از کلیپ ها با توجه به ایده ای ساخته شده که اعضای گروه در کنسرت موفق شان در تالار وزارت کشور، اجرا کردند. آنها در این کسنرت لباس های خلبان ها و مهمانداران را بر تن کرده بودند و این کلیپ هم در یک هواپیما ساخته شده است که لحظات بسیار مفرح و تصاویر جذابی دارد. از سه کلیپ آلبوم بی تو، با تو سخن گفتیم اما از چهارمی چیزی نگفتیم. بهتر است از زبان خود رجب پور در این باره بشنویم:" قطعه تصویری چهارم آلبوم آریان، یک ویدئوی 45 دقیقه ای است که به اجراهای قدیمی آریان به ویژه به کنسرت های مختلف این گروه در اروپا و امریکا اختصاص دارد. در این ویدئو، اعضای گروه، مروری کلی بر تاریخ آریان دارند و خاطرات خود را همراه با تصاویر ویدیویی کنسرت ها به زبان می‌آورند."

برای یاسر محمودی دعا کنید

طی اخبار رسیده خواننده و آهنگسار و تنظیم کننده خوب این روزهای موسیقی پاپ کشورمون به خاطر فشار های زیاد کاری و به تشخیص دکتر برای رهایی از این فشارها در بیمارستان بستری شدند.

عکس یاسر محمودی در بیمارستان کلیک کنید

باتشکر از سایت مرجع موزیک

آهنگ 4 صدایی شادمهر ، هنگامه و کامران و هومن ... !

شبکه پن خبری رو توسط خانوم ژاکلین اعلام کرد که:

قرار آهنگی توسط شادمهر و کامران و هومن و هنگامه اجرا بشه

با آهنگ سازیه رامین زمانی .

عامل اصلی این گردهمای رامین زمانی بوده و ایشون پیشنهاد این همکارو رو دادن.

منتظر مصاحبه و کلیپ جدید شادمهر در اوایل خرداد باشید.

 

لینک برنامه ای که ژاکلین این خبر رو دادن

 

گفتوگو با بابک زرین : بازار موسیقی ریتمیک را تعطیل کردم .

 

می‌گوید بهترین تعریف را درباره خودش در رادیو شنیده است، تعریفی که از گفتن مجدد آن واقعاً خوشحال به ‌نظر می‌رسد: «پیوند دهنده موسیقی slow و موسیقی امروز». خودش هم می‌گوید که همه تلاشش شده ایجاد همین پیوند.

بابک زرین با ملودی و تنظیم آهنگ «طلوع» به قول خودش و یکی از آهنگ‌سازان مطرح آن طرف آبی، همه معادلات و تلاش‌های آهنگ‌ساز، تنظیم کننده‌ها، کارهای ریتم‌دار و ترنس را به هم ریخته است و ملودی ساده،‌ آرام و ساکن او شده جزو hit های کل موسیقی پاپ ایران. او اعتقاد دارد که چرخه موسیقی در حال تغییر حرکت به سمت موسیقی‌های ارزشی است و برای ماندگار کردن موسیقی‌های امروز باید «حس» کارها را قوی‌تر و واقعی‌تر کرد. او برای رسیدن به این هدف تحصیلات آکادمیک موسیقی و حس ملودی‌های اکثراً slow اش را به‌کار گرفته است. همکاری مداوم او با تلویزیون و رادیو او را برای رسیدن به هدفش صددرصد راحت‌تر خواهد کرد.

قبل از گفت‌و‌گو می‌گفتی که پدرت نوازنده درام بوده،‌ برادرت هم پرکاشن می‌زند، این‌طور که به‌ نظرم می‌رسد، ریتم و تحرک موسیقیایی در خانواده شما ارثی است. ولی موسیقی تو رابطه چندانی با ریتم و هیجان ندارد.

در موسیقی من ملودی‌ مهم‌ترین قسمت یک آهنگ است. اگر دقت کنی خیلی ساده متوجه می‌شوی که شعر، تنظیم، سازبندی، خواننده و ... همگی‌شان در خدمت ملودی هستند. به نظر من ملودی اصلی‌ترین قسمت یک موسیقی و آهنگ است. موسیقی من هم از چنین قانونی پیروی می‌کند.

*به نظرت این اتفاق خوبی است؟

حتماً. به نظر من این اتفاق و قانونی است که فرهنگ موسیقی همه مردم ما با آن جا افتاد و شکل گرفت. هنوز هم ملودی است که در موسیقی‌های مختلف حرف اول را می‌زند. حتی در سبک ترنس. الان تو موسیقی بنیامین را گوش کن می‌بینی که ملودی، مردم را به دنبال خودش می‌کشاند. نه آکورد و چیز دیگری، موسیقی غرب برگرفته و بر پایه آکورد است، ولی موسیقی شرق همه چیزش برگرفته از ملودی است.

*موسیقی خودمان چقدر این پتانسیل را دارد؟

موسیقی نواحی‌ ما لبریز از ملودی‌های بکر و تکرار ناشدنی در موسیقی است. این موسیقی نواحی این‌قدر جای کار دارد که هر چقدر برایش وقت و انرژی گذاشته شود، ارزشش را دارد. الان خود من همه تلاشم شده تلفیق و آمیخته کردن موسیقی نواحی ایران با آکوردهای روز دنیا. مثلاً ریتم‌های بالادی را که در موسیقی سلین‌دیون هم می‌شنوی، در کارهایی که الان در حال انجامش هستم می‌توانی بشنوی، با یک تفاوت خوب و نتیجه‌بخش.

*چه تفاوتی؟

ملودی ایرانی است. ریتم و آکوردها کاملاً غربی هستند، ولی ملودی، چهارگاه،‌ شوشتری، دشتی، دیلمان و ... و کلاً ایرانی است.

*یعنی معتقدی کارهایی که تم و پایه اصلی‌شان بر پایه ملودی است، موفق‌ترند؟

من معتقد نیستم، کارها و موسیقی‌های روز این را ثابت می‌کنند. مثلاً‌ محسن چاوشی موسیقی‌اش بر پایه ملودی است و کارش گرفته یا خیلی از کارهای خوانندگان قدیمی چه آن‌طرف و چه این‌طرف آبی، بر پایه ملودی است و کارشان گرفته و موفق‌اند.

*در این سه چهار سال اخیر چطور؟ به نظر می‌رسد این رویه در حال عوض‌ شدن است و تنظیم‌ و ریتم‌ها از ملودی، پررنگ‌تر شده‌اند؟

شاید، یک وقت‌هایی. بعضی‌ زمان‌ها این اتفاق افتاده و می‌افتد ولی همیشگی نیست.

منطقت برای این ادعا چیست؟

هر زمان که یک کار ترنس جدید به بازار می‌آید، مردم آن را گوش می‌کنند و کار قبلی را فراموش می‌کنند. اما درباره ملودی هیچ‌وقت این اتفاق نمی‌افتد. اگر 100تا کار ترنس هم بیاید، ریتم‌ها هم مدام تغییر کنند، کارهایی که بر پایه ملودی هستند، سر جایشان باقی می‌مانند و کهنه نمی‌شوند. مثلاً همین کار «طلوع»، هر اتفاق و آهنگ جدیدی هم که به بازار بیاید، جایگاه خودش را دارد، چون شعر و ملودی‌اش با هم یکی هستند. یا از قدیم مثال بزنم تا مستند‌تر حرفم را ثابت کنم، آهنگ‌های جمعه، نیاز، فریاد زیر‌آب و سایر کارهای ملودی محور با گذشت این همه سال از ساخته‌ شدنشان و آمدن این همه ریتم و سبک جدید باز هم جزو پرمخاطب‌ترین آهنگ‌های مردم هستند و کهنه نشده‌اند و جایشان را به آهنگ‌های دیگری نداده‌اند ولی آهنگ‌های بر پایه ریتم مدام در حال جایگزین شدن و کهنگی و کنار رفتن هستند. در همه جای دنیا هم همین طور است.

*بازخوردهایی که از سبک آهنگ‌سازی و تنظیمت گرفته‌ای هم مثل اعتقاداتت است؟

مصمم‌تر هم شده‌ام. وقتی آهنگ «طلوع» آهنگ hit شد، یکی از آهنگ‌سازان مطرح آن‌طرفی در یکی از مصاحبه‌هایش حرفی گفت و اعترافی کرد که برای من خیلی شیرین بود. گفت: «ما در اینجا این همه شب و روز تلاش می‌کنیم که موسیقی‌های شاد و ریتم‌دارتر از دیروزمان بسازیم تا مخاطبان بیشتری به‌دست بیاوریم، بعد یکی از آن‌طرف می‌آید و با یک ملودی کاملاً آرام و slow همه چیز ما را به هم‌ می‌ریزد». این حرف‌ یعنی چه؟ یعنی برتری قاطع و همیشگی ملودی بر ریتم که هر روز نو و تازه‌ترش به بازار می‌آید.

*یعنی فکر می‌کنی که در دنیای سرعت و ریتم و هیجان هنوز کارهای ارزشی و آرام پرمخاطب‌اند؟

شاید با روندی که در چند سال اخیر در موسیقی اتفاق افتاده،‌ این‌طور به نظر نرسد. ولی واقعاً این اتفاق و هم‌نظر بودن خیلی عجیب و جالب توجه است که در ماه‌های اخیر با اکثر دوستان آهنگ‌ساز، تنظیم کننده و خواننده که در جمع‌های خودمانی صحبت‌کرده‌ایم، به این نتیجه رسیده‌ایم که چرخه موسیقی در حال تغییر به سمت موسیقی‌های ارزشی است.

خیلی‌ها عقیده دارند که موسیقی الان ایران ملودی‌ساز ندارد، برای همین هم هست که موسیقی دهه 50 که پر از ملودی است، شده تاریخ طلایی موسیقی پاپ.

با معذرت‌خواهی از همه دوستان فعال در موسیقی فعلی، من فکر می‌کنم که افرادی که وارد این کار شده‌‌اند خیلی‌هایشان تفاوت ملودی و تنظیم را نمی‌دانند، ولی مردم عادی به نظر احساساتشان خیلی بهتر و قوی‌تر از هنرمندانمان است.

*چرا این‌طور فکر می‌کنی؟

چون مخاطب و خریدار کار هستند، ضمن این‌که با احساساتشان یک آهنگ را تجزیه و تحلیل می‌کنند و با ملودی کار دارند، نه با تنظیم. ذهن آنها درگیر این نیست که در بطن تنظیم مثلاً‌ ویولن و گیتار چه‌کار دارند می‌کنند و چه نت‌هایی را در چه گامی می‌زنند و ... آنها با تکنیک کاری ندارند. من از خودم شروع کنم تا به کسی برنخورد. موزیسین‌های ما مدام خودشان را از مردم جدا می‌کنند. اگر حرف‌های موزیسین‌های الان را گوش کنی، چند حرف مشابه را بین حرف‌های همه‌شان می‌توانی پیدا کنی. حرف‌هایی مثل «مردم ما موسیقی خوب ما را متوجه نمی‌شوند.» «مردم گوش و هوش موسیقی ندارند» و ... در صورتی که به نظر من مردم الان بیشتر و بهتر موسیقی‌ها را متوجه می‌شوند و آهنگ‌های بیشتری را هم چه در ماشین و خانه و خلوت خودشان گوش می‌کنند.

*پس تو جزو دسته‌ای هستی که فکر نمی‌کنی شرایط فعلی موسیقی‌ باعث خراب شدن گوش و هوش موسیقایی مردم شده است.

من به این اعتراض دارم.

*این که با حرف قبلی‌ات تناقض دارد.

نه، اصلاً. اگر این موسیقی خوب به گوش مردم برسد، خوب است و چنین اتفاقی نمی‌افتد. اگر شرکت‌های موسیقی‌ بتوانند موسیقی را تقسیم کنند و کاری کنند که همه موسیقی‌ها در کنار هم زندگی کنند،‌ بازار و وضعیت موسیقی مطمئناً متحول خواهد شد. نباید همه فکر آهنگ‌ساز، خواننده و شرکت موسیقی این باشد که فقط کار ترنس و ریتم‌دار درست و پخش کند. باید این فرصت را به جامعه موسیقی و اجتماعی‌مان بدهیم که در کنار کارهای ترنس و ریتم‌دار فعلی موسیقی‌های فاخر و ارزشی را هم بشنوند. وقتی ما از یک نوع موسیقی صدتا نمونه به بازار می‌فرستیم و بازار را از آن پر می‌کنیم و از نوع دیگر دو تا، معلوم است که صدتا بهتر و بیشتر شنیده می‌شود.

*چرا از زاویه دیگر‌ی به این نگاه نمی‌کنی و فکر نمی‌کنی که شاید کم بودن موسیقی خوب باعث بشود که فرقش را با همان 100تایی که مثال زدی بهتر نشان بدهد؟

این هم زاویه دید خیلی خوبی است و این اتفاق هم می‌افتد، ولی من اعتقاد دارم برای همان تحولی که گفتم 50 کار از سبک ارزشی و 50 کار هم از سبک‌های روز تولید شود تا نتیجه‌اش را در گوش موسیقایی مردم ببینیم.

*خب، حالا یک زاویه دید دیگر؛ خیلی از ملودی‌های قوی قدیمی این روزها پوست انداخته‌اند و برای ارتباط با مخاطبان الان که در عصر سرعت و تکنولوژی زندگی می‌کنند، تنظیم‌های ترنس و Bitدار پیدا کرده‌اند، یعنی ملودی همان است ولی تنظیم‌ها ترنس و... شده، با این روند موافقی؟

خودت هم می‌دانی که من روی سبک موسیقی‌ام تعصب زیادی دارم، البته تعصبی که به نظر خودم، منطق دارد و باعث می‌شود کار زمین نخورد. در این مورد هم که گفتی چنین تعصبی روی ملودی‌های ارزشی قدیمی دارم که در دوره خودشان و حتی امروز جواب گرفته‌اند و با همان شکل قدیمی‌شان بازهم پرمخاطبند. اما الان این اتفاق افتاده و خوب هم جواب گرفته است، پس صددرصد کار درستی است. ضمن این‌که بعضی وقت‌ها برای رساندن کار خوب خودت به گوش مردم باید انعطاف داشته باشی و آگاهانه کار کنی، به عنوان یک تنظیم‌کننده و آهنگ‌ساز باید تحقیق کرده باشی و بدانی که هر کاری را نمی‌شود ترنس اجرا کرد. کار ترنس یک‌سری ویژگی‌های خاص خودش را دارد، حتماً باید در ترانه‌اش هجاها و پارت‌های کوتاه باشد و... وقتی نکات ریز کار را دانستی، آن وقت می‌توانی ملودی‌های باارزش قدیمی را هم به سبک روز و یا ترنس و یا... دوباره تنظیم کنی و موفق باشی.

*صحبت از تعصب و موسیقی خودت شد، اگر بخواهم سبک کاری‌ات را دسته‌بندی کنم، موسیقی‌ات در رده سبک‌های دهه 50 قرار می‌گیرد، خودت هم چنین نظری داری؟

زیاد نه، ولی حال و هوا، همان است.

*پس بهتر می‌توانی از این موضوع که خیلی‌ها اعتقاد دارند دوره موسیقی دهه 50 گذشته دفاع کنی.

(می‌خندد) خود من هم با خیلی از این خیلی‌هایی که می‌گویی برخورد داشته‌ام و چنین ادعاها و نظریه‌هایی را شنیده‌ام و فقط با یک سؤال جوابم را گرفته‌ام و آچمز شده‌اند. جواب همه‌شان هم فقط یک کلمه بوده است. وقتی از این خیلی‌ها پرسیده‌ام، تو که می‌گویی موسیقی دهه50 دوره‌اش گذشته و باید فراموشش کرد، خودت دیگر این موسیقی را گوش نمی‌کنی؟

*لابد همه‌شان هم گفته‌اند، خاطرات و دوران خوبشان را با این موسیقی‌ها زندگی کرده‌اند و می‌کنند.

دقیقاً، همه‌شان گفته‌اند که هنوز که هنوز است موسیقی دهه 50 را گوش می‌کنند. من هم گفته‌ام این چه دوره گذشتنی است که خودت هم هنوز در آن به سر می‌بری و موسیقی‌اش را گوش می‌کنی؟

*اصلاً این موسیقی دهه 50 یعنی چه؟ المان و نشانه‌های انحصاری دارد یا همین‌طور گفته شده و اسمش شده موسیقی دهه 50 که به نظر نمی‌رسد تعریف درستی باشد.

این دهه 50 که مدام در موسیقی پاپ گفته می‌شود، نتیجه دسته‌بندی‌های خودمان است. یعنی خودمان موسیقی را خط و مرزبندی کردیم و اسمش را گذاشتیم موسیقی دهه پنجاه، به یک دلیل ساده، چون انقلاب شد. کما این‌که موسیقی محمدرضا شجریان و شهرام ناظری هم دهه 50 و 60 خودمان است و هنوز هم ادامه دارد، ولی به موسیقی آنها چنین لقبی داده نمی‌شود. می‌خواهم بگویم این دهه 50 که مدام گفته می‌شود، حاصل مرزبندی خودمان است و نه چیز دیگری. حالا من یک سؤال از منتقدان موسیقی به اصطلاح دهه 50 دارم. موسیقی راک، جاز و بلوز ما برای چه دهه‌ای است؟ مسلماً اگر اطلاعاتشان خوب باشد می‌گویند دهه 70 یا 80 میلادی. اگر این سال را تبدیل کنی، می‌بینی که همان دهه 50 خودمان می‌شود. پس اگر این قدیمی است، آنها هم قدیمی‌اند. پس ما خودمان این دسته‌بندی را به وجود آورده‌ایم. باید بگذاریم خود مردم کارها را انتخاب کنند. اگر دقت کنی می‌بینی مردم به این موضوع که موسیقی برای چه سال و دهه‌ای است کار ندارند و فقط می‌گویند فلانی خوب می‌خواند. این یعنی همان کنار گذاشتن دسته‌بندی‌های ناآگاهانه.

*نقطه قوت همین دسته از موسیقی‌هایی که گفتی در گذشته چی بوده که الان با ادامه یافتن روندش، موفقیت ملودی و آهنگ‌های سابق را ندارد.

فقط و فقط «حسی بودنشان». الان شاید باورت نشود، از زمانی که کار «طلوع» موفق نشان داده، بسیاری از خوانندگان سبک ترنس پیش من آمده‌اند و تنظیم‌های سبک «طلوعی» خواسته‌اند. این چه چیز را نشان می‌دهد؟ همان برگشت چرخه موسیقی به سمت موسیقی‌های ارزشی که قبلاً گفتم. تو ملودی‌های قدیمی را که همه‌‌شان هم slow ولی موفق بوده‌اند، فقط یک بار با خودت زمزمه کن ببین چقدر حسی و لطیف و صادقند. مثلاً «باور کن صدامو باور کن، صدایی که تلخ و خسته‌س» یا «اشک این بچه‌ماهی، توی آب‌ها ناپیداست» یا «یاور همیشه مومن، تو برو سفر سلامت» و خیلی از مثال‌های مطرحی که می‌شود آورد. همه این قطعات را اگر حتی بدون آهنگ بخوانی قشنگ و دلنشین هستند و این‌قدر صداقت و لطافت در گفتار و ملودی‌شان است که تو را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و ملکه ذهنت می‌شوند. امروز هم موسیقی ما باید «حسی بودنش» را تقویت کند و فقط به دنبال کارهای حسی برود، تا موفق و ماندگار بشود.

طلوع

پس از آن غروب آخر، اولین طلوع من باش

من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروع من باش

شبو از قصه جدا کن، چکه کن رو باور من

خط بکش رو جای پای گریه‌های آخر من

اسمتو ببخش به لب‌هام، بی‌تو خالیه نفس‌هام

قد بکش رو باور من، زیر سایه‌بون دستام

خواب سبز رازقی باش، عاشق همیشگی باش

خسته‌ام از تلخی شب، تو طلوع زندگی باش

پس از آن غروب رفتن، اولین طلوع من باش

من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروع من باش

من پر از حرف سکوتم، خالی‌ام رو به سقوطم

بی‌تو و آبی عشقت، تشنه‌ام کویر لوتم

نمی‌خوام آشفته باشم، آرزوی خفته باشم

تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم

نام ۲ آهنگ آلبوم رگبار و سیاوش قمیشی در مجله طپش

- نام یکی از آهنگ ها همانطور که از ترانه ی آن مشخص و قابل حدس بود پرنده ی مهاجر است. این ترانه از احسان یاورانی عزیز می باشد.

۲- نام آهنگ دیگر که اثر احمد احمدی است، گل من می باشد.

-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-

و خبر دوم اینکه یازدهمین شماره  مجله طپش با عکسی زیبا از سیاوش قمیشی بر روی جلد خود منتشر شد. در زیر شما دوستان عزیز می توانید این عکس را مشاهده کنید.

Tapesh Magazine #11

چوب خط برای نسلی گمشده در جنگل بدون ریشه با سیاوش قمیشی

منبع سایت سیاوش قمیشی. نت

اخبار جدید شادمهر+والپیپر جدید از شادمهر

چند شب پیش خانم فروزنده در برنامشون اعلام کردن که اقای عقیلی بزودی در شبکه پن حضور پیدا می کنه و داره رو ویدیو جدیدش کار می کنه .ولی زمان دقیق مصاحبه رو اعلام نکرد.

 

اینم لینک سایز اصلی

Wallpaper | New Design | EhSaN | Shadmehr 2

سایت  طراح والپیپر

www.irmd.ir

توضیح راجب ۳ آهنگ پخش شده از محسن چاوشی در روزهای اخیر!!!

با سلام
دوستان همانطور که اطلاع دارید 3 آهنگ دیگر از محسن چاووشی در اینترنت منتشر شد اما اینبار با شخصی
جدید که باید بگیم محسن چاووشی به هیچ عنوان رابطه ای با این شخص نداشته و تا به امروز هم کاری مشترک
با این شخص انجام نداده است.
سوءاستفاده این شخص تنها برای مطرح کردن نام خود بوده و بس.
اما ممکن است که باز هم برای شما سوالی پیش آمده باشد که این کارها چطور دست این اشخاص است ؟
تمام این ترک ها و دمو هایی که در این مدت پخش شد همه مربوط سالهای گذشته کاری محسن چاووشی است
و کارهایی که به دلایلی محسن چاووشی تمایلی به پخش آنها نداشت.
در کل بعد از آلبوم متاسفم هنوز کاری به طور رسمی از محسن چاووشی عرضه نشده و تمام این کارها بدون اجازه و رضایت آقای چاووشی بوده است.
از تمام هواداران عزیز خواهش داریم تا این مطلب را برای همه ارسال کنند تا همه از این موضوع اطلاع پیدا کنند.

منبع سایت رسمی محسن چاوشی

www.mchavoshifans.com

خبرهای جدید از بابک جهانبخش

اول اینکه حال مادر آقای جهانبخش هیچ مساعد نیست ازشما می خوام براشون دعا کنید.

آلبوم آقای جهانبخش در مراحل خوبی به سر میبره . حتی لیبل آلبوم هم توسط آقای آرش بهمنی طراحی شده و آقای جهانبخش می گفت کار خوبی از آب در اومده . پس باید منتظر باشیم آلبوم ایشون ریلیز بشه.

با تشکر از وبلاگ رسمی بابک جهانبخش

[IMG]http://i29.tinypic.com/k49kjn.jpg[/IMG]