آمده ام که سر نهم
روزبه نعمتاللهی خواننده پاپ کشورمان چندی پیش جدیدترین آلبوم خود با عنوان «عمو زنجیر باف» را از طریق شرکت فرهنگی هنری سروش به بازار موسیقی ارائه کرد. این آلبوم که سومین آلبوم روزبه، بعد از آلبومهای «سرزمین مادری» و «هفته عاشقی» محسوب میشود، حاوی دوازده قطعه است و به مانند آثار پیشین نعمتاللهی بخش عمدهای از ترانههای آن یعنی در حدود 5 ترانه، سروده مسرور نعمت اللهی است، افشین میرمعزی، شایا گراوند و احمد نعمت اللهی هر کدام یک ترانه برای این آلبوم سرودهاند و در نهایت چند شعر کلاسیک از شاعران بزرگ فارسی زبان نظیر مولانا ، سعدی، سنایی و امیرخسرو دهلوی هم برای ساخت آهنگ به کار رفته است. ملودی تمام قطعات این آلبوم توسط خودِ روزبه ساخته شده و تنظیم کننده کلیه قطعات هم پیام قربانی بوده است.
این نه منم من
روزبه نعمت اللهی اگرچه پیش از آلبوم قبلیاش یعنی آلبوم «هفته عاشقی» یک آلبوم دیگر هم با نام «سرزمین مادری» به بازار عرضه کرده بود، اما به اعتقاد اغلب مخاطبان، این چیدمان قطعات آلبوم دوم وی بود که در کنار پخش مکرر قطعهای از آن با نام «ایران» از شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی موجب گردید مخاطبانی که اتفاقا متعلق به گروه سنی خاصی نبوده و هم جوانان را شامل میشدند و هم مُسِنترها از آثار وی استقبال کنند. ریتم حماسی آهنگ «ایران» با ترانهای زیبا که ترکیبی بود از یکی از سرودههای ملک الشعرای بهار و همچنین ترانهای از مسرور نعمت اللهی خیلی زود مورد توجه شنوندگان قرار گرفت و دیری نگذشت که ترجیعبند زیبای «ایران خاک دلیران/ایران غرش شیران/ایران همیشه جاویدان» به زمزمه کلامی گروه بسیار زیادی از ایرانیان تبدیل گشت؛ جالب اینجا است که این قطعه نه فقط در داخل ایران که در میان ایرانیان سرتاسر جهان طرفداران بیشماری یافت و در نظرخواهیهای یکی دو سایت معتبر موسیقی فارسی در ردیف 10 آهنگ محبوب که خیلی زود با مخاطبان ارتباط برقرار کرده اند، قرار گرفت!
طبل خدایی بزن
روزبه در تهیه آلبوم «عمو زنجیرباف» کوشیده ضمن وفاداری به سبک کاری موقر و متینی که پیش از این و در دو آلبوم قبلی خود ارائه کرده بود و برمبنای آن تمام پروسه تولید آلبوم از انتخاب ترانه گرفته تا ساخت آهنگ و تنظیم را با وسواس تمام و صد البته وفاداری به موسیقی شرقی پیش میبرد، تجربههایی در فضاهایی جدیدتر را هم بیازماید. شاهد این مدعا تنظیمهای زیبای اسپانیشی است که در تنظیم قطعاتی مانند «نفس کشیدن سخته» و «گل یاس» به کار رفته است. این موضوع در کنار یکدست بودن ترانهها و همچنین استحکام ساختاری آهنگها که با پای بندی به سبکهای اسلو و هاوس و همچنین ترکیب آنها با یک فضای شرقی جذاب ساخته شده و سپس تنظیم گشتهاند، موجب پدید آمدن یک مجموعه زیبا و شنیدنی شده است. تاکید بر مجموعه جذاب آنجا مهم می شود که میبینیم در روزگار اخیر اغلب خوانندگان داخلی یا خارجی عمده فروش آلبوم خود را به پرطرفدار بودن یکی دو سینگل (تک آهنگ) منعطف نمودهاند و گمان می برند تنها با استفاده از تنظیمکننده حرفهای که برای تنظیم یک یا در بهترین حالت سه آهنگ خود به کار میبرند، قادر خواهند بود یک آلبوم موفق را به بازار عرضه نمایند. البته این روش در کوتاه مدت روش خوبی برای جذب مخاطب عام است و به خصوص برای خوانندگان تازه کار بسیار سودمند است اما اگر برای خوانندهای، ماندگاری، بیش از مشهور شدن، مهم باشد مطمئنا این نوع کار کردن محلی از اعراب ندارد چرا که پس از یکی دو آلبوم، شنونده، دست خواننده را خوانده و حتی اگر شنیدن آهنگهای وی را کنار نگذارد، بدون شک برای خرید آلبوم وی هزینهای پرداخت نکرده و به جای خریدن آلبوم، همان یکی دو آهنگ به اصطلاح هیت را از طریق دانلود اینترنتی یا به روشی دیگر تهیه میکند!
روزبه نعمت اللهی جزو معدود خوانندگانی است که با سه آلبومی که ارائه کرده، نشان داده برای تک تک قطعات خود به یک اندازه ارزش قائل است و برای انتخاب ترانه و ساخت آهنگهای مربوط به آنها وقت زیادی را صرف میکند. فقط نگاهی به ترانههایی که وی برای خواندن انتخاب میکند، کافی است تا بفهمیم او برای پیمودن مسیر حرفهای خود چه اِلِهمان هایی را مدنظر قرار داده است. اولین قطعه آلبوم «عمو زنجیرباف» قطعه ای است با نام «سلام علیک» که شعر آن برگرفته از یکی از سرودههای شاعر بزرگ ایرانی یعنی مولانا است؛ همان مولانایی که «مثنوی»اش در میان فارسی زبانان به شدت شهرت یافته است. قرن ها از سرودن شعر کلاسیک «سلام علیک» میگذرد اما سادگی و ظرافتی که مولانا در سرودن به کار می بُرده، انتخاب یک ملودی حماسی درجه یک برای ساخت آهنگ و همچنین صدای محکم و اثرگذاری که روزبه نعمت اللهی دارد، موجب شده گمان کنیم نه تنها آهنگ و تنظیم این کار که شعر آن نیز محصول دهه هشتاد خورشیدی است. توانایی روزبه در شناسایی اشعار کلاسیک و همین طور تطبیق فضای کلامی این اشعار با موسیقی روز و متاثر از فضای موسیقی های شرقی و به عنوان مثال به کار بردن ساز دف برای تنظیم قطعات، موجب پدیدار شدن فضایی یکتا برای آلبوم شده است.
قصهای شد، ماتم تو
غالب کارشناسان موسیقی معتقدند یکی از اساسیترین عناصری که باید برای ساخت آلبومهای پاپ لحاظ شود، عنصر «تنوع» یا «دگرگونی» است.البته نباید فراموش کرد که در اینجا منظور از تنوع، قرار دادن آهنگهایی از سبکهای مختلف و عموما بیربط در کنار یکدیگر نیست بلکه «تنوع» ناظر به دگرگونی تدریجی آهنگهای یک آلبوم از لحاظ مفهوم کلامی و سبک آهنگینی است که در مخاطب القا میکنند. به عنوان مثال در مجموعه آهنگهای قرار گرفته در آلبوم موسیقی «پدرخوانده» ساخته «نینو روتا» به غیر از شباهت پایه تنظیم آهنگهای مختلف، ربط معنایی قطعات مختلف آن قدر حساب شده و دقیق انجام گرفته که حتی مخاطبی که برای اولین بار این مجموعه را میشنود، قادر است اوج و فرودهای آهنگین اثر را به طور ناخودآگاه تشخیص دهد. عنصر تنوع نه تنها سبب جلوگیری از خسته کننده شدن یک اثر میگردد بلکه موجب آن میشود که بُعد اثرگذاری یک آلبوم هم به میزان قابل ملاحظه ای تقویت شود. برای ایجاد تنوع واقعی در یک آلبوم نه فقط میبایست به کلام ترانه و همین طور نوع ملودی به کار رفته برای آهنگ توجه کرد بلکه باید انتخاب ساز برای تنظیم را نیز به درستی مورد بررسی قرار داد. به نظر می رسد روزبه نعمت اللهی برای تولید آلبوم های خود به این موضوع بیش از هر چیز دیگری اهمیت داده باشد. توجه به ساختار آهنگین آلبومهای سهگانه روزبه و به خصوص دو آلبوم اخیر وی یعنی «عموزنجیرباف» و «هفته عاشقی» بیش از هر چیز مبین همین مساله است. به سختی میتوان در این دو آلبوم قطعه زائد یعنی قطعهای که مخاطب نتواند با آن ارتباط برقرار کند، پیدا کرد و این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که در بررسی آلبومهای پاپخوانهای این روزها و حتی مشهورترین آنها اولین چیزی که جلب نظر میکند، زیاد بودن بیش از اندازه تعداد قطعات است و البته این موضوع بیشتر به دلیل آن صورت میگیرد که خوانندگان ما دوست دارند همه سلایق موسیقایی را ارضا کنند که در عالم واقع، این امر ناشدنی است و اصرار بر آن فقط به از بین رفتن انسجام یک مجموعه آهنگین میانجامد!
نی شِکَنم، شکر بَرَم
در زیر خُرده یادداشتهایی را در مورد قطعات مختلف آلبوم «عموزنجیرباف» ذکر کردهایم؛ یادداشتهایی که شاید بیش از هر چیز اولین حسی را که پس از شنیدن این قطعات به مخاطب دست میدهد، توصیف می کنند.
سلام علیک: اولین قطعه آلبوم «عمو زنجیرباف» قطعهای است با ریتمی ملایم ولطیف که ترانه آن برگرفته از یکی از اشعار مولانا است و با عبارت جالب «خواجه سلام علیک» آغاز میشود. در تنظیم آهنگ، پای بندی به موسیقی اصیل ایرانی و به خصوص استفاده از ساز دف مشهود است.
نفس کشیدن سخته: یک اُوِرتور آرام با همراهی پیانو و سپس آهنگی با ریتم اسپانیش که بیش از هر چیز گیتار زیبای آن است که جلب توجه می کند و با نواختن گیتار در زمینه کار، یک ترانه عاشقانه خوانده میشود.
هجرانی: ملودی کار یادآور ملودی قطعه «بازآمدم» از آلبوم «هفته عاشقی» است. «بازآمدم» در کنار «ایران» و «دریا» از پرطرفدارترین قطعات آلبوم قبلی روزبه بود. هم «هجرانی» و هم «بازآمدم» سروده مولوی هستند. تنظیم آهنگ قسمت آغازین «هجرانی» بسیار زیبا انجام شده است: »در غم هجر روی تو رفته ز کف قرار دل/گر ننماییم تو رخ، وای به حال زار دل»
بی ستاره: در ابتدای کار به زیبایی هر چه تمام تر گیتار نواخته میشود، یک لحظه گیتار قطع شده و روزبه می خواند: «من که تو آسمانِ تو حتی ستاره ندارم/کجا برم که بی تو من یه راه چاره ندارم» به تدریج کیبورد و پس از آن پرکاشن به کمک گیتار می آیند تا جذابیت آهنگ را بیشتر کنند.
بندگی: اورتور آهنگ تداعیگر حالتی تعلیق برانگیز و شاید هم دلهره آور است که رفته رفته این تِم تعلیق آور به تِمی کاریزماتیک تبدیل میشود؛ تمی که تحریرهای زیبای نعمت اللهی را نیز در کنار خود دارد.
اگه نباشی: یک قطعه بسیار آرام و عاشقانه که ترانهای بسیار زیبا دارد. تنظیم قوی کار که در میانه شکلی الکتریک هم به خود میگیرد، بر اثرگذاری مفهوم این ترانه کمک شایان توجهی نموده است.
مشرقی عاشق: ریتم سمفونیک و در واقع ارکسترال ابتدایی قطعه، مخاطب را برای شنیدن یک قطعه حماسی آماده میکند. ترانه اثر که سروده مسرور نعمتاللهی است بسیار شبیه به سرودههای ملک الشعرای بهار است. گیتاری که در تمام طول آهنگ و به فواصل زمانی مختلف شنیده میشود، بُعد حماسی آهنگ را تقویت کرده است.
چشم به راه: قطعه با صدای روزبه آغاز میشود. روزبه میخواند: «من غزلخونِ ستاره های راهم، به نگاهِ تو نگاهم، من همیشه چشم به راهم» پس از خواندن این بند، نوای دلنشین پیانو در همراهی با صدای خواننده، بیش از هر چیز آرامش و سادگی را به مخاطب هدیه میکند.
کاروان زندگی: شعر حماسی سعدی نیاز اساسی به یک تِم حماسی دارد که با اورتورِ حماسی این آهنگ و سپس اوج و فرودی که روزبه در صدای خویش ایجاد میکند، این مهم کاملا برآورده میشود.
گل یاس: یک قطعه اسپانیش دیگر که نوای گیتار فلامنکوی آن که احتمالا توسط فیروز ویسانلو نواخته شده، دلتنگی مخاطب را پس از شنیدن ترانه غمگین آن دوچندان میکند.
عموزنجیرباف: ترانهای عمیق در کنار آهنگی آرام اما به شدت اثرگذار! هم آهنگ و هم ترانه در اوج خود به ناگاه پایان مییابند.
ریمیکس دریا: ریمیکسی زیبا از قطعه ای زیبا به نام «دریا» که متعلق به آلبوم گذشته «روزبه» بوده و نکته جالب در مورد این قطعه آن است که ترانه سرای آن گمنام است: «دریا! اولین عشق مرا بردی/دنیا دم به دم مرا تو آزردی»
[ حامد مظفری ]
hamedjournalist@yahoo.com
موسیقی ما
امیر یگانه
[ خواننده پاپ ]
مایکل اسطوره تکرار ناپذیری بود. مطمئنا درعرصه موسیقی، دیگر نابغه ای مثل اوبه این زودی ها به وجود نخواهد آمد. ولی هر چقدر که طول عمرهنری اش بالاتر رفت کیفیت کارهایش به طرز محسوسی پایین می آمد واز لحاظ خوانندگی افول داشت.اگر کنسرت های معرکه و رقص ویژه اش نبود, مطمئنا خیلی زود فراموش می شد.او در سالهای ابتدایی ورودش به دنیای موسیقی چنان آثاری را به دنیا عرضه کرد که تامدتها رتبه اول محبوبیت رادردنیاداشت.
برای رفتنش خیلی زود بود.اوخیلی چیزها هنوز می توانست به مردم دنیا هدیه کند. حرکاتش, رقص هایش و...این ها هرگز تکرار نخواهد شد.
وقتی خبر راشنیدم, شوکه شدم. چون او هنوز یک خواننده تمام شده نبود و هنوز می توانست مردم را شوکه و خیره کند.
رضا یزدانی
[ خواننده راک ]
موسیقی و سبکی که مایکل ارائه میداد چندان برای من جالب و دوست داشتنی نبود. سلیقه آدم ها متفاوت است. اما نمیتوانم انکار کنم که بعضی ازترکهایی که نزدیک به سبک «راک» بود را دوست داشتم. یاحتی قطعه ای که اسلش (گیتاریست گروه «گانز اند روزز») درآن گیتار می زد.
در نوجوانی هایم بیش تر توانسته بودم با مایکل ارتباط برقرار کنم اما رفته رفته موزیکاش نتوانست عطش راک من را تامین کند.
ولی باتمام این حرف ها مایکل سلطان بلامنازع پاپ بوده و هست و از لحاظ رقص روی سن وحرکات بی نظیرش, هرگز تکرارنخواهدشد.اعجوبه ای که فکر نمی کنم حالا حالاها کسی بتواند حتی به شهرت و محبوبیتاش نزدیک شود.
عبدالحسین مختاباد
[ موزیسین و خواننده ]
وقتی بیلیهالیدی خواننده معروف سیاهپوست آمریکایی مکتب بلوز و جاز (1959-1915 )، ترانه جنجالی «میوه شگفتانگیز» را در دهه 40 اجرا نمود، موجی از نفرت توام با شرمساری سراسر آمریکا را فرا گرفت. نفرت از نژادپرستی و شرمساری از جنایاتی که نهتنها در جای جای زمین بلکه حتی در خاک آمریکا نیز بر سر سیاهپوستان مظلوم میرود. در «میوه شگفتانگیز» بیلیهالیدی داستان برخوردش با درختی را شرح میدهد که خلاف روزهای قبل و حتی طبیعت همیشگیاش میوه عجیبی را بهبار آورده است، ترجمه بخشهایی از این ترانه را خالی از لطف نیافتم: «بر شاخه درختانجنوبی میوه شگفتانگیزی آویزان است، خون بر برگها،خون بر ریشه، همراه با وزش آرام باد جنوب جسد مثله شده سیاهپوستی بر شاخه درخت تاب میخورد، چه میوه شگفتانگیزی بر درخت آویزان است...با چشمانی از حدقه بیرونزده و لبانی درهم پیچیده...چه میوه تلخ،غریب و شگفتانگیزی...» هالیدی با صدای سحرآمیز، گرفته و نجوا گونهاش تصویری دردآلود از نژادپرستی را ارائه میدهد که روح و قلب هر انسانی را بهدرد میآورد. برابر نوشتهها، گفتهها و شنیدهها اثر «میوه شگفتانگیز» همانند بمبی در جامعه هنری، روشنفکری و سیاسی آن زمان صدا کرده و تاثیرات عمیقی را در بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی سیاهپوستان از خود به جای گذاشت. همان تاثیری که رزا پارکس زن شجاع سیاهپوست در دهه 50 با امتناع از برخاستن از صندلی اتوبوس در اذهان عمومی و نهادهای مدنی و حقوقی از خود بهیادگار نهاد. تاثیر موسیقی سیاهپوستان در عرصههای هنری، اجتماعی و سیاسی جوامعغربی و حتی غیرغربی امری غیرقابل انکار است. در کنار مبارزات نفسگیر رهبران سیاسی نظیر مارتین لوترکینگ، نلسون ماندلا و...قهرمانان عرصه ورزش نظیر محمدعلی کلی و...، آوا و صدای موسیقی سیاه علمدار آزادی و برابری بود. قدرت اسرارآمیز نژاد سیاه در موسیقی، حیرت و شگفتی همگان را برانگیخت. در نیمه اول قرن بیستم که جامعه اریستوکرات مست از قدرت و ثروت، در سالنهای پرزرق و برق، آثار موسیقیدانان کلاسیک را در آرامشی مواجگونه میشنید و به آسمانها پرواز میکرد و در اپراها و بالتهایش غرق میشد، مردم کوچه و خیابان و کافههای متوسط و پایین شهر میزبان موسیقی غریبی بودند که بر دل و جانشان مینشست، بر شادیهایشان میافزود و بر زخمهای پیدا و نهانشان مرهم مینهاد. موسیقی جاز، بلوز... و این ژانرهای موسیقیایی هدیه موسیقیدانان سیاه بود و اسرارآمیز آنکه نشاط بخشی این موسیقی از ذهن، زبان و ساز کسانی میتراوید که مجسمه تمام نمای رنج، فقر، تبعیضزدگی و بردگی بودند. کسانی که از ابتداییترین حقوق انسانی بهسبب رنگ پوستشان محروم بودند و حتی از نشستن بر روی صندلیهای اتوبوس و نیز پا گذاشتن به قسمتهایی از شهرشان. مردم سیاهپوست نزاع و مبارزه خود را با این نابرابری غیراخلاقی و انسانی آغاز نمودند، اما در این پیکار سلاحشان نه تفنگ که تنها موسیقیشان بود. از اوایل 1930 آواها و نواهای سحرآمیز موسیقیدانان سیاهپوست از کافهها و تجمعات خصوصی و گروهی سر برون کرده و گوشوهوش خلق را ربود. نجواهای غمآلود بیلیهالیدی، صدای بم و نخراشیده لوئیس آرمسترانگ بههمراه نوازندگی بینظیر ترومپتش، آهنگهای سحرآمیز دوک الینگتون، رقصها و آهنگهای فرحبخش سامی دیویس و... همه و همه شادی و آرامش را به همه بشریت و آزادی و امنیت را به سیاهپوستان نوید میداد. نفوذ اندیشه و هنر موسیقی سیاهپوستان آنچنان عمیق گردید که دیگر اعمال رفتار نژادپرستی نه یک رفتار غیرقانونی بلکه عملی غیراخلاقی و غیرانسانی بود که به سرعت و به شدت از سوی خیل عظیمی از روشنفکران، هنرمندان و حتی سیاستمداران مورد اعتراض و شماتت قرار میگرفت، و باید اذعان نمود که محبوبیت موسیقیدانان سیاهپوست از جمله مهمترین عامل در جذب نظر این گروههای ذینفوذ بوده است. تاثیر موسیقی سیاهپوستان بر موسیقیدانان سفیدپوست امری بدیهی است که نیازی به قلمفرسایی نیست. نسل معروف موسیقیدانان جاز و پاپ و راک نظیر گروه بیتل، الویس پریسلی و... میوهچینان گذران باغ ملون و همیشه سر سبز موسیقی جاز آفریقایی بودند. اما درختان این باغ ملون در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 «میوه شگفتانگیزی» را بهبار آوردند. این میوه خلاف اسلاف سیاهپوستش مثله شده بر آنان آویزان نبود، بلکه میلیونها و حتی بیش از یک میلیارد انسان شیفته و حیران او بوده، خواهان چشیدن صدا و هنرش، و تا جایی که حتی او را در حد یک بت میپرستیدند، این میوه شگفت باغ موسیقیایی سیاهان، کسی نبود جز سیاهپوست جوانی بنام «مایکل جکسون».
خشایار اعتمادی
[ خواننده پاپ ]
مایکل جکسون در عالم موسیقی تنها یک اتفاق گذرا نبوده، بلکه باعث و بانی تحولی بزرگ در عرصه موسیقی بوده است. در بررسی شخصیت هنری او باید به این مسأله اشاره کرد که او به عنوان هنرمند قرن انتخاب شد. انتخاب «هنرمند» - نه آهنگساز و نه خواننده- نشان می دهد که شخصیت او را باید بالاتر از یک موسیقی دان دانست. او با کلیپهای متعددی که اجرا کرد، کمک فراوانی به ارتقای تکنیک های سینمایی هالیوود انجام داد. جکسون هنرمندی بسیار باذکاوت بوده و شهرت جهانی اش نشانه ای از همین موضوع است. او از معدود هنرمندانی است که در سراسر دنیا تا این اندازه شناخته شده است و تعداد طرفدارانش به بیش از یک میلیارد نفر می رسد. جکسون پشت هر حرکت موسیقایی اش تفکری بزرگ بود.
تفکری که نه تنها جامعه ای خاص که کل انسان ها را هدف قرار می داد و می اندیشید که از چه لوکیشن، چه مضمون و چه فضایی بهره ببرد که تعداد بیشتری مخاطب را جذب کارهای خویش کند. مجموع این عوامل است که باعث شده تا او تحولات گسترده ای را در موسیقی ایجاد کند. به شکلی که از آغاز دهه 1980 او طوری موسیقی دنیا را متحول کرد که بسیاری از موسیقی هایی که حتی هم اکنون ساخته می شوند، تحت تاثیر او به وجود آمده اند. او از اولین کسانی بود که از سازهای الکترونیک بهره برد و دست به تلفیق موسیقی زد. حرکات موزون گروهی نیز از دیگر دستاوردهای او بود که هنزو که هنوز است به عنوان یک سنت در میان موسیقی دانان در آمده است.
در این میان البته نمی توان تکنیک های پیچیده او در خواندن را نیز به فراموشی سپرد. او دارای صدایی وحشی در قالب یک سولوریته ملایم بود، به شکلی که اگر به لحن خواندن او توجه کنید، مشاهده خواهید کرد که لحن او بسته به شعری که ادا می کند، تغییر می کند. همچنین در بررسی فعالیت موسیقایی جکسون نمی توان این موضوع را نادیده گرفت که او فعالیت های اجتماعی فراوانی در دوران موسیقایی خویش انجام داد و در کلیپ های متعدد خویش تلاش فراوانی برای برابری، مبارزه با تبعیض نژادی، کشتار مسلمانان توسط صرب ها و مسلمانان فلسطین انجام داده است.
او همچنین در کلیپ ها و ویدیوهای خویش صهیونیست ها را به شدت مورد انتقاد قرار داده و پاکی کودکان در جنگ ها را نشان داده است. یکی از تاثیر گذارترین کلیپ های او نشان دادن معصومیت کودکانی است که در کنار تانک ها مشغول بازی های کودکانه خویش اند. شاید یکی از دلایلی که او این چنین مورد عتاب و سرزنش قرار گرفت ، به همین خاطر باشد، چرا که بسیاری از قدرت های جهان از مواضعی که او اتخاذ می کرد، راضی به نظر نمی رسیدند.
بابک جهانبخش
[ خواننده پاپ ]
همه بچگی های من با مایکل جکسون عجین شده بود. تی شرت اش را می پوشیدم وعاشق اش بودم. خیلی کوچک تر ازآن هستم که راجع به مایکل نظر بدهم،او یک اسطوره تکرار نشدنی بود.کاری با حاشیه ها وجنجالها و بقیه مسائل اش ندارم ولی دربخش هنری زندگی اش یک استثناء بود.
من بزرگ شده آلمان هستم وبه همین دلیل بیشترامکان این راداشتم که در چند وچون مسائل اش باشم.همیشه توی ماشینم ترانه هایش را گوش می دادم واسطوره والگوی من بود. خیلی فراتراز زمان پیش می رفت.او یک آدم فضایی بود. نبودش به دنیای موسیقی ضربه ای جبران ناپذیر خواهد زد.
خبرفوت مایکل تکان دهنده بود.خیلی گریه کردم.اوقهرمان کودکی های من بود وهضم این خبر، برایم سخت و غیرقابل باوربود.
کاش از اسطوره ها یاد بگیریم تا جهانی تر شویم. یک دنیا با این همه آدم متحول شد. کاش ما هم کمی یاد بگیریم و برای پیشرفت موسیقی مان تلاش کنیم.
موسیقیما - فروشگاه بتهوون به دلیل مشکلات به وجود آمده 21 ماه تعطیل بوده است و پنجشنبه 25 تیرماه با حضور اساتید موسیقی همچون فریدون شهبازیان، رامین بهنام، فردین خلعتبری، کیاوش صاحب نصب افتتاح میشود.
پس از 21 ماه تعطیلی فروشگاه بتهوون بازگشایی میشود.
بابک چمنآرا مدیر مرکز موسیقی بتهوون ، ضمن تشریح برنامههای این مرکز افزود: مرکز موسیقی بتهوون بیش از 56 سال است که در عرصه موسیقی کشور فعال است.
وی ادامه داد: فروشگاه بتهوون به دلیل مشکلات به وجود آمده 21 ماه تعطیل بوده است و پنجشنبه 25 تیرماه با حضور اساتید موسیقی همچون فریدون شهبازیان، رامین بهنام، فردین خلعتبری، کیاوش صاحب نصب افتتاح میشود.
چمنآرا افزود: در دوره جدید فعالیت این مرکز آثار به صورت مدرن عرصه میشود و مشتریان و علاقهمندان موسیقی میتوانند محصول خود را انتخاب کنند و یا امکاناتی که به زودی به فروشگاه اضافه میشود قسمتی از اثر را در داخل فروشگاه بشنوند.
وی ادامه داد: مرکز نشر موسیقی آوای خورشید نیز همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد و بلیط کنسرت و برگزاری آن کنسرت نیز از سایر فعالیتهای این مرکز است.
مراسم افتتاح دوره جدید فعالیت فروشگاه موسیقی بتهوون پنجشنبه 25 تیرماه ساعت 16 در محل این فروشگاه واقع در خیابان کریمخان زند خیابان سنایی برگزار میشود.
موسیقی ما - رضا صادقی در دوازدهمین جشنواره تابستانی کیش 24 و 25 تیرماه در این جزیره کنسرت برگزار می کند.
دوازدهمین جشنواره تابستانی کیش که از 15 تیر ماه آغاز شده است چهارشنبه و پنجشنبه این هفته در بخش موسیقی میزبان رضا صادقی(خواننده پاپ) با همراهی گروه مشکی پوشان خواهد بود.
در جشنواره تابستانی کیش خوانندگان دیگری نیز به اجرای برنامه خواهند پرداخت که از آن جمله می توان به احسان خواجه امیری، محسن یگانه و حمید عسگری اشاره کرد.
این جشنواره تا پایان مرداد ماه ادامه خواهد داشت و علاوه بر برگزاری کنسرت، برنامه های دیگر مانند مسابقات ورزشی، اجرای تئاتر، نمایش فیلم و ...ارائه می شود.
موسیقی ما - دفتر موسیقی ارشاد اعلام کرد: فخرالدینی همچنان رهبر ارکستر ملی است.
به گزارش موسیقی ما به نقل از روابط عمومی دفتر موسیقی ارشاد، این دفتر اعلام کرد: در پی خبر درج شده در بعضی خبرگزاریها مبنی بر کناره گیری استاد فرهاد فخرالدینی رهبر اکستر ملی ایران، روابط عمومی دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن تکذیب این خبر اعلام داشت استاد فخرالدینی همچنان رهبر ارکستر ملی است .
لازم به ذکر است به جهت حجم فعالیت ها و مشغلههای انجمن موسیقی ایران در انجام امور سه مجموعه ارکستر ملی ایران، ارکستر سمفونیک و گروه کر دفتر موسیقی و ساماندهی بهتر امور اجرایی و استفاده از ظرفیتهای مجموعه ارکستر ملی ایران و فعالیتهای استانی ارکستر ملی به بنیاد و فرهنگی هنری رودکی واگذار شده است.
انجمن موسیقی ایران همچنان مسئولیت اجرایی ارکستر سمفونیک تهران و گروه کر دفتر موسیقی را بر عهده دارد.
هر سه مجموعه فوقالذکر (ارکستر ملی ایران، ارکستر سمفونیک تهران و گروه کر دفتر موسیقی) همچون گذشته تحت حمایت و سیاستهای دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خواهند کرد.